بنام خدایی که دغدغه ی از دست دادنش رو ندارم .
خدایی که عاشقی یادم داد و معنا داد ب زندگیم ....
پرواز داد ب بالهای خستم ....
و منو نجات داد ....
ب من نفس داد ....
بعضی وقتا فکر میکنم تنها منم که عاشقم
تنها منم که دیوونم ....
فقط کافیه ی لحظه کنارت باشم
اون لحظه برام ب معنی واقعی واژه یعنی زندگی ....
تو ب من همه چی دادی و اینطوری شد که
من صاحب دنیا شدم و تو شدی دنیام ....
خب حالا از دنیای روی زمینم بگم ....
بیاید میخوام ببرمتون ب گذشته ....
اممممم به 10 سال قبل !
نه 20 سال قبل !
نه اصلا کمی دقیقتر شم ،
میخوام از 15 خرداد سال 71 بگم ....
اینجا شهری که مظهر عشق و صفاست و میعادگاه
عاشقان و مردمانش مهمون نوازی رو خوب بلدن
چون میدونن وجود حضرت معصومه و امام زمان
تو شهرشون ب زندگیشون چقدر برکت داده
و خاک پای زوار رو سرمه ی چشمشون میکنن ....
منم عاشقشم ،
و همیشه خدامو شاکرم که تو هوایی نفس میکشم که
هواخواه زیاد داره
و یکی از درای بهشت از اونجا یعنی قم باز میشه ....
زیر آسمون این شهر قشنگ تو بیمارستان ایزدی ی
خانواده 3 نفره
انتظار میکشن تا زیر سایه ی امام زمان
دختر دور دونشون پا ب دنیاشون بذاره ....
بابایی که با هیجان و اشتیاق داره ثانیه های آخر انتظار
رو سپری میکنه ،
زمان گذشت و خبری نشد !
نگرانه ، حس میکنه دخترش دیر کرده !!
عقربه ها گیر کردن تو گلوش انگار که رد نمیشه ....
نه زمان ! نه آب خوش !
بــــله ! بلاخره ساعت 9 صبحِ که ب انتظارا پایان دادم و
من بدنیا اومـــــــدم ، ب رسم عادت زمینی شدنم مبارک 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
من اومدم و با تولدم شدم یدونه دختر و سنگ صبور
مامانم
مامانی که همیشه و در همه حال دعاگومه و نگران
که نکنه حتی خار ب پام بره ، مامانی که دنیای منه ....
شدم دختر ناز بابام
بابایی که همیشه مثل کوه پشتم بود و خیلی بخاطرم
زحمت کشید با داشتنش باورم شد فرشته ها میتونن بال
نداشته باشن و من جونم ب جونش بستس و نفسم در گرو
نفساشه ....
و آبجی دوستداشتنی داداشم 😍
داداشی که اون موقع یک سال بیشتر سن نداشت
ولی دلیل محکمی واسه دلگرمی خواهرش بود
و تو تموم طول زندگی بارها اینو بهم ثابت کرد ....
من اومدم و دوباره میخوام شروع کنم
ی شروع جدید بخاطر خودم
بخاطر روزای تلخ و شیرینی که گذروندم
دوباره میخوام باشم ولی فقط بخاطر خودم و امیدی که
دارم و تا این باورِ من باشه هیچوقت دست از تلاش
نمیکشم ....
من اومدم با دلی مملو از عشق و شور و هیجان بیش از
حد و مرزم تا این حس رو ب تک تک افراد خانوادم و تموم
دوستدارام نثار کنم
اومدم تا عاشق شم و یاد بگیرم عشق بورزم ب همه ی
همنوعام و اولین امتحان عاشقی رو تو عشق ب خالق
بی همتام پاس کردم و ان شالله که رو سفیدم ....
مرسی خدای خوبم که منو برگزیدی واسه خلقت و
عزیزم کردی تو نظر دوستدارام ....
ب قلبم اونقدر وسعت بده که تا ابد جز خوبی ازش برنیاد
و جز خوبی نبینه ....
امروز سالروز اولین روزیِ که ب دنیا اومدم و فردا سالروز
دومی که ب دنیا اومدم
افسوس که روزای مهم کم اهمیت و بعضی وقتا بی اهمیت
میشن !
امیدوارم هیچ یک از ما یادمون نره و دچار فراموشی نشیم
که تولد یعنی دوباره زیستن ب شیوه ی انسانی تر .
خب دیگه قیچی کو؟!😂
من میفتم رو دور و بالای منبر میرم پایین اومدنم نمیاد😅
بازم جمع بندی جمع بندی زیاد حرف زدم 😅
ب بزرگیتون ببخشید دیگه 😃
اینم بگم و تمام 😜
و در آخر از همینجا تولدم این روز فرخنده و باشکوه رو
ب شما ، خودم و تمامی مردم جهان تبریک عرض میکنم 😌😃
- عیدتونم مبارک 🌹